شاینا گلیشاینا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

لوبیای کوچولوی زمستونی

ناناي ناي

سلام شاينا عسلي امروز يه آرتيستي بودي كه بيا و ببين دو دسته ناناي ناي ميكني دستا بالا ناناي ناي خودتم به دستات نگاه ميكني كه حركت اشتباه نباشه باسن مباركم هي تند تند ميزني زمين چنان ميخندي و هيجان زده اي كه انگار وسط عروسيي من و مامان جونم جو ميگيرتمون با شما ميرقصيم و دست ميزنيم علي الخصوص تبليغ پوشك مولفيكس رو كه پخش ميكنه تلويزيون از هر جا باشي با سرعت نور خودتو ميرسوني جلو تلويزيون عزيزممممم آخه توش يه عالم نيني داره شما هم كه عشق ني ني هستي . كاملا معني جيز و ميدوني و تكرار ميكني تازه امروز هر چي رو كه ميگفتم جيز ميگفتي جيز هعععععععع با انگشت اشاره هم علامت ميدادي نه نه يعني نبايد دست بزنيم قربون شعورت آخه فسقلي . اگه بابا جانت ببينه اي...
30 آبان 1392

فقط خواستم بگم كه دوست دارم

فقط خواستم بگم كه دوست دارم اگر بخوام بنویسم چقدر و چه جوری میشه مثنوی هفتاد من اصلا نمیشه این حرفا رو شرح و بسط داد، میشه؟ ولی به زیبایی و سادگی لحظاتی که وقتي از بيرون ميام ساكت ميشي و چشم ميدوزي تو چشمم و صورتت رو میاری جلو و میچسبونی به صورتم و لطیف ترین و زیبا ترین و آسمانی ترین صداها رو از ته حنجره نازت در میاری و دست میکشی رو صورتم و بهم میفهمونی که چقدر ساده و معصومانه میشه عشق ورزید... آره عزیزم به اندازه زیبایی بی نهایت همه این لحظات که خالقشی دوستت دارم عزیزم شایدم بهتر باشه بگم: عزیزم منم خیلی خیلی دوست دارم
26 آبان 1392

بدون عنوان

امروز خانوم كوچولوي ما ٩ ماهو ١١ روزش شد داري سعي ميكني حرف بزني براي همين صداهاي زيادي از خودت در مياري ولي منظورت و ميفهمم مثلا چيزي رو ميخواي ميگي بِ بِ بِ با انگشت بهش اشاره ميكني قربون انگشت كوچولوت وقتي مي خواي تافي رو دعوا كني با صداي بلند ميگي اِ اِ ميخوايم بريم بيرون ميگي دَ دَ دَ. بابا رو كه خيلي وقته ميگي جوجه م . مي مي ماما بيا بيا ميكني با دستت تو خوابم اگه باشي صداي آهنگ بياد دست دسي ميكني . دستاتم صدا ميده ههههههههههه . با زبونت صدا در مياري نچ نچ . وقتي خوردني ميبيني ميگي يام يام يام. . تازگيا تو خوابم حرف ميزني قششششششششنگ . الان ٨ دندون داري كه ٤ تاش نصفه در اومده موهاتم داره بلند ميشه بالاخره عاشق پاهاي ...
18 آبان 1392

روزای جوجه ای شاینا طلا

  سلام شاینا جونم الان که دارم برات می نویسم لالا کردی . هر وقت تو خواب نگات میکنم خندم میگیره آخه دمر روی شکم همیشه میخوابی تو این حالت خیلی  جوجه ای گوگولکم .  این روزا شیطونکم همش گاز میگیری چهار تا دندون خوشگل داری حالا داری دو تا دیگه در میاری برای همین همش دوس داری گاز بگیری وقتی اینکار و میکنی صورتت و میزاری زمین می خندی ای وورووجکککککک .   بابا جون از سفر که آمد یه عالمه سوغاتی آورده خیلی قشنگن مبارکت باشه گل خانمی عینک آفتابیت و بوت صورتی هات حسابی دل آدم و میبره بقیه هم همینطور عکساشونو گذاشتم البته چند تا از لباسایی که خاله منصوره برات بافته هم میزارم . گل گلم حرکت سرت وقتی خوشحالی خیلی با مزه س ....
13 آبان 1392

بدون عنوان

دختر كوچولوم الان مثل يه فرشته كوچولو خوابيدي وقتي داشتي شير ميخوردي به دستاي نازت نگاه ميكردم النگوي تو دستت داره كوچيك ميشه يه روزي وقتي دستت كردمخيلي برات بزرگ بود دوست داشتم زودتر اندازه دستت بشه كه دستت كنم دخملم داره بزرگ ميشه ياد ٤ ماهگيت افتادم كه برات رورويك خريديم خيلي دوس داشتم زودتر ٦ ماهت بشه كه تو رورويكت بشيني وقتي اورديم خونه نتونستم صبر كنم گذاشتمت توش پاهات به زمين نميرسيد اوردمش پايين الان ماشالله توش ميشيني تند تند به همه جا سرك ميكشي روزا خيلي زود ميگذره گلم. چند روزه ياد گرفتي همش ميگي من من من . وقتي يه چيز خوردني ميبيني يام يام يام ميكني شيطون اما اصلا شكمو نيستي طلا. سوپ دوس نداري فرني هم زياد دوس نداري ولي شيطونم غذ...
13 آبان 1392